روزنوشته های دکتر لام

دکتر لام زنی است که میکوشد برای همسرش ، فرزندش، پدر و مادرش، دوستانش و دانشجویانش بهترین و دلسوزترین باشد و میان این همه مشغله اگر وقت آزادی بود سعی میکند کودک شاد و هفت ساله درونش را هم گاهی به پارک ببرد برایش بستنی قیفی بخرد

روزنوشته های دکتر لام

دکتر لام زنی است که میکوشد برای همسرش ، فرزندش، پدر و مادرش، دوستانش و دانشجویانش بهترین و دلسوزترین باشد و میان این همه مشغله اگر وقت آزادی بود سعی میکند کودک شاد و هفت ساله درونش را هم گاهی به پارک ببرد برایش بستنی قیفی بخرد

شیرِ خشک

بچه من شیرِ خشک نمیخوره یعنی فسقلی به فکرِ هیکلشه و ارگانیک خوره (همچین بچه روشنفکر و باکلاسی داریم ما!!)  مامان و آقای همسر از روزِ اول مدام میگفتند که تو شیر نداری و ممکنه بچه گرسنه بمونه و میخواستند شیرِ خشک به بچه بدهند اما دختر باهوشم همه شیر خشک ها رو میریخت بیرون و قورت نمیداد و فقط شیرِ من رو میخورد

اما آقای همسر دست بردار نبود و مدام مارکهای مختلف شیر رو میخرید و میگفت شاید این یکی خوشمزه تر باشه

توی این هفته رفته 3 تا قوطی شیر خشک مختلف گرفته!! خلاصه الان چندین تا قوطی شیر خشک مونده تویِ خونه

دیروز میگم بچه که از اینا نمیخوره این قوطی ها رو بنداز دور  میگه برای اینا کلی پول دادم حیفه خودت بخور یه همچین شوهرِ صرفه جو و خلاقی دارم من!!

نظرات 1 + ارسال نظر
عسل دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 06:55 http://injamadresenist.persianblog.ir

اتفاقا یکی از دوستانم همین مورد براش پیش اومده بود ،یادمه شیر خشکها رو میریخت توی نسکافه ی خودش و میخورد

حالا خوبه اون میتونسته بخوره من که موقع خوردن انگار یکی همش تویِ ذهنم میگه "نخور نخور اینا با شیرِ آدم مخلوطه"
فکرِ مسخره ای هست اما حالم رو بد میکنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.